ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س)

عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس.

می‌گفت:«کسی نفهمه #زخمی ‌شدم. همینجا مداوام کنید». دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه، باید بخیه بشه». بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی‌هوش شد.

یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید. گفت:«پاشو بریم خط. قسمش دادم. گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی؟» گفت: بهت میگم. به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی چیزی نگی.

وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه_زهرا(س) اومدند داخل. فرمودند:«چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم:«سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس»

 به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی ‌حسینیه فاطمه ‌الزهرا ساخته است…


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.